گفتم که بلبلم گفت بگو قارقار
دلداده ی گلم گفت بگو قارقار
گفتم که چهچه است میراث مادرم
کوبید بر دلم گفت بگو قارقار
سردی و سکوتی و گل دردی تو
نامرد تر از هزار نامردی تو
من پشت سرت بودم و باران و دعا
ای کاش نگاه من نمی کردی تو
به سمت سبزه ها می خوانم آخر
به رنگ لاله ها می مانم آخر
به سوی سینه ام تیری کشیده است
کبوتر می شوم می دانم آخر
از حال وهوای باغ ماندیم
در چوب سیاه زاغ ماندیم
ما چشم سفید و پر سیاهیم
در دهکده ی کلاغ ماندیم
من پيروي از زمانه نتوانم كرد
انديشه ي خود سرانه نتوانم كرد
بنده تو باشم و كنيز ابليس
من خدمت هر دو خانه نتوانم كرد
یا رب به جام کهنه ی رندان شراب کن
نقش دروغ و رنگ و ریا را بر آب کن
دیریست آه و ناله ی کس مستجاب نیست
" یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن "
هر ایواره خرووه دس مگرمه دعا را
مکومه یاد عکسه ا گوشه ها و دارا
نمم ارا چه وخته مهیمه ای سوارا
دل می رود زدستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
باپیره * اشتبا وت شعر نسیم تُن خیز
باربد کیه و نکیسا، خسرو کیه و شودیز
ار هاتف سحر ناو کی ایمه مه و خاو هیز
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که باز بینیم دیدار آشنا را
کَس مرد ا زر نکیشای ار برسه و قارون
موسا و شونیا من چوچیا بساط فرعون
مه خصه بیمه آوا چه سیمره چه جیحون
ده روزه مهر گردون، افسانه است وافسون
نیکی بجای یاران فرصت شمار یارا
یه عمره چمه ریتم کی مینه در و مال؛ گل
وه زین و اسب و شمشیر،مهمیز و شال وکاکل
دی هتنت نزیکه و ذوالفقار ودلدل
در حلقه ی گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ار عاشقت درس بو، دیده و دله علامت
موشن هاینه نزیکه، ا و روژ قیامت
کَس داخه دل نمینه بی پیر و بی امامت
ای صاحب کرامت، شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را
آخرش تند باد سخت هم آمد
نوبت لاله های بخت هم آمد
برگ ریزان چقدر نامرد است
رو به این تک درخت هم آمد
برای سنندج
دلم می خواهد آبی تر ببینم تو را یک لحظه ی دیگر ببینم
تمام کوچه هایت را بپرسم صفای کُرد را بهتر ببینم
نوای نی در آب کوزه پیچد شبی که خواب آبیدر ببینم
از این کنج دل انگیز شهادت شکوه کاوه ای دیگر ببینم
مو از نسل گل و آیینه اُم وه ی
میون کوچه ای پر کینه اُم وه ی
به این نامرد پشت در بگویید
شکسته چلچراغ سینه اُم وه ی
بیا آیینه ها محو غبارند
تمام کوچه ها یک غصه دارند
نشسته گرد روی قاصدک ها
سکوت لحظه ها را می شمارند
من و تو راستی اهل کجاییم
که همسایه تر از گل پونه هاییم
همه دستی زسنگ ما دل ز شیشه
بیا از دهکده بیرون بیاییم
سر گرم خط کتاب بودم در درس گل و گلاب بودم
صد بار ز روی دوست مشقم همراه مداد خواب بودم
نگاه کن به بلندای موج ؛خراب شویم
قرار نیست که ما تا همیشه قاب شویم
حباب گفت اگر به انحنای زندگی نرسیم
"سری کشیم و نگاهی کنیم و آب شویم"
ما سفره نداریم سرکوچه نشستیم
با جام می سرخ لب سبزه شکستیم
هفتاد هزار هم که شما سین بگذارید
ما اهل خرابات همه میم پرستیم
ای برکه ی زلال
آبی ترین نگاه
من باز هم به چشم های تو سوگند می خورم
من هرچه می کشم از عشق می کشم
من چوب یک نگاه و دو لبخند می خورم
سبوی بی قرار من حسین لشکر حسین همیشه پاسدار من حسین لشکر حسین
فقط خط تو مانده است میان سینه ی عدو غرور ذوالفقار من حسین لشکر حسین
برآستین خالی ات ستاره بوسه می زند شبیه تک سوار من حسین لشکر حسین
چقدر تشنه ام خدا و جوی کوچه پر گل است زلال جویبــــار من حسین لشکر حسین
کشیده بر سرت خدا کلاه سبز ساده ای بهانه ی بهار من حسین لشکر حسین
تمام لاله ها قلم فقط منم و یک قلم شکسته در کنار من حسین لشکر حسین
چشمان افق تر است انگار دستی به دل در است انگار
جز کرک و پری از او نمانده «پایان کبــوتر» است انــگار
میخام برات یه نامه ای بنویسم بادستای سیاه و چشم خیسم
به خدمت امام مهربونم الهی که درد و بلات به جونم
سلام به اون آقای نازنینم که جمعه ها منتظرش می شینم
با بچه ها ندبه واسش می خونیم یه جمعه آخرش میاد میدونیم
جمعه کمه همیشه چش به راشیم یه عمریه منتظر صداشیم
بابا بابا بزرگ و جد و همه منتظرت بودن گل فاطمه
یکی یکی سر روی خاک گذاشتن مژه های تر روی خاک کذاشتن
رو خاک آرزو دراز کشیدن گمون کنم آقاشونو ندیدن
آخر سر دل به دعا سپردن آرزو هاشون رو به ما سپردن
وه چه چشا به عشق تو خاک شدن یواش یواش با ندبه ها آب شدن
میگن حالا فاصله ها کم شده دستای نرگس پر شبنم شده
گوش بذاری رو سبزه و دست باد حس می کنی بو عطر آقا میاد
...
هر ساله که قاصدکا پا میشن رو دوش باد راهی هر جا میشن
خبر میارن که پاییز تو راهه زمستونم گرم شال و کلاهه
یواش یواش بهار میاد دوباره عطر گل و بلبل و سبزه زاره
یه قاصدک همیشه جا می مونه آروم آروم ندبه واست می خونه
هزار ساله که قاصدک همو نجاس منتظر صبح و طلوع فرداس
یه روز میاد اون قاصدک پا میشه تو شهر قاصدکا غوغا می شه
خبر خبر بهار اینه خداییش تموم شده شب غم و جداییش